باید در خانه بمانم...
در بستری از درد و بی تابی دراز بکشم...
و به همه چیز و همه کس غر بزنم...
و در این فکر باشم...
که چگونه یک دردساده...می تواند قرارهای زیبای مارا خراب کند...
و تو را نگران...
هرچند ثانیه یکبار هم باخود بگویم...
حیف از قدم ها ولبخندها وحرفهایی که...میشد باهم بزنیم!
کاش بدنم کمی بیشتر بامن مدارا می کرد...
+حال این روزام...دقیقا مثه این عکسه...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: چون بدنم جدیدا باهام بد تامیکنه...
![](/weblog/file/img/m.jpg)
پاسخ: من هم تاحدودی همین طور...خوبه حداقل شاید این صفت مشترک مارو واسه هم نگه داره :دی
موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،